دکلمه حسین پناهی حق با تو بود از آی ریتم

دکلمه و نوشته ای زیبا از دکلمه حسین پناهی

جهت دانلود دکلمه روی دانلود اثر کلیک کنید

ترانه: حسین پناهی

| حق با تو بود می بایست می خوابیدم |

| اما چیزی خوابم را آشفته کرده است |

| در دو طاقچه رو به رویم شش دسته خوشه زرد گندم چیده ام |

| با آن گیس های سیاه و روز پریشانشان |

| کاش تنها نبودم |

| فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید ؟ |

| کاش تنها نبودی |

| آن وقت که می تواستیم |

| به این موضوع و موضوعات دیگر اینقدر بلند بلند |

| بخندیم تا همسایه هامان از خواب بیدار شوند |

| می دانی ؟ |

| انگار چرخ فلک سوارم |

| انگار قایقی مرا می برد |

| انگار روی شیب برف ها با اسکی می روم و |

| مرا ببخش |

| ولی آخر چگونه می شود عشق را نوشت؟ |

| می شنوی؟ انگار صدای شیون می آید |

| گوش کن |

| می دانم که هیچ کس نمی تواند عشق را بنویسد |

| اما به جای آن |

| می توانم قصه های خوبی تعریف کنم |

| گوش کن یکی بود یکی نبود |

| زنی بود که به جای آبیاری گلهای بنفشه |

| به جای خواندن آواز ماه خواهر من است |

| به جای علوفه دادن به مادیانهای آبستن |

| به جای پختن کلوچه شیرین |

| ساده و اخمو |

| در سایه بوته های نیشکر نشسته بود و کتاب می خواند |

| صدای شیون در اوج است |

| می شنوی؟! |

| برای بیان عشق به نظر شما کدام را باید خواند ؟ |

| تاریخ یا جغرافی ؟ |

| می دانی ؟ |

| من دلم برای تاریخ می سوزد |

| برای نسل ببرهایش که منقرض گشته اند |

| برای خمره های عسلش که در رف ها شکسته اند |

| گوش کن |

| به جای عشق و جستجوی جوهر نیلی می شود |

| چیزهای دیگری نوشت |

| حق با تو بود |

| می بایست می خوابیدم |

| اما مادربزرگ ها گفته اند |

| چشم ها نگهبان دل هایند |

| می دانی ؟ |

| از افسانه های قدیم چیزهایی در ذهنم سایه وار در گذر است |

| کودک، خرگوش، پروانه |

| و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که |

| بی نهایت بار |

| در نامه ها و شعر ها |

| در شعله ها سوختند |

| تا سند سوختن نویسنده شان باشند |

| پروانه ها |

| آخ ! |

| تصور کن آن ها در اندیشه چیزی مبهم |

| که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را |

| در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند به گلها نزدیک می شوند |

| یادم می آید |

| روزگاری ساده لوحانه |

| صحرا به صحرا |

| و بهار به بهار |

| دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم |

| عشق را چگونه می شود نوشت ؟ |

| در گذر این لحظات پرشتاب شبانه |

| که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت |

| دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است |

| وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند |

| من تو را او را کسی را دوست می دارم |

حسین پناهی عزیز و دوست داشتنی دکلمه حق با تو بود که بسیار شنیدنی و زیباست را به بازار موسیقی منتشر کرده است. این اثر بسیار متن ترانه دکلمه قشنگی را دارد.

دکلمه حسین پناهی حق با تو بود

+ صفحه حسین پناهی را دنبال کنید +

برچسب گذاری شده در:

دیدگاهتان را بنویسید