اکبر گلپایگانی دریغا از آی ریتم
Akbar Golpayegani Darigha
با اصالت ، حرفه ای ، غمگین
موسیقی و تنظیم: فضل الله توکل
خدایا خدایا، چرا از من او را، گرفتی که ماتم بگیرم
من این سوی دنیا، تو آن سوی دنیا، چرا درد خود کم بگیرم
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
دریغا گذشته، گذشته
خدایا همه هستی ام را گرفتی
همه هستی ام را تو یکجا گرفتی
اگر روزی از این قفس پر بگیرم
روم سر به پایت نهم تا بمیرم
و یا زندگی را من از سر بگیرم
خدایا خدایا، چرا از من او را، گرفتی، که ماتم بگیرم
من این سوی دنیا، تو آن سوی دنیا، چرا درد خود کم بگیرم
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
دریغا گذشته، گذشته
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
ز روزی که رفته ز پیشم او، نامه ننوشته
ز خاطر مگر برده او از دل، یاد بگذشته
دریغا گذشته، گذشته
درباره آهنگ اکبر گلپایگانی دریغا
🎙️ صدای حسرت؛ وقتی گلپا واژهی «دریغا» را جان میدهد
آهنگ «دریغا شم» یکی از آثار تأثیرگذار استاد اکبر گلپایگانی است که با صدایی پخته، پرحسرت و عمیق، مفهوم فقدان، دلتنگی و حسرت بر گذشته را روایت میکند. واژهی «دریغا» در زبان فارسی بار سنگینی از اندوه و حسرت دارد و وقتی این واژه توسط صدای اسطورهای گلپا خوانده میشود، معنایی دوباره میگیرد؛ انگار از عمق یک دل شکستخورده اما شریف برآمده است. او تنها نمیخواند، بلکه درد را روایت میکند، آه را به آواز تبدیل میکند، و بغض را به موسیقی میسپارد.
📜 شعر، آیینهای از دل خستهی یک عاشق
شعر اکبر گلپایگانی دریغا ترکیبی است از سادگی و سنگینی؛ سادگی در بیان، اما سنگینی در معنا. اشعار این قطعه، برگرفته از سبکهای کلاسیک و عرفانی، با لحنی صمیمی از دلتنگیهای انسان میگویند. ترکیبهایی چون “دریغا جوانی”، “دریغا نگاهت”، یا “دریغا خاطراتت” ما را به عمق اندوهی میبرند که نه فریاد دارد، نه هیاهو؛ فقط سکوتی سنگین و صدایی که با هر گوش دادن، زخمی تازه باز میکند.
🎼 ملودیای در امتداد آه؛ موسیقیای که بغض را مینوازد
ملودی این قطعه همچون نسیمی سرد در غروب پاییز مینوازد. استفادهی استادانه از سازهایی چون سنتور و نی، فضای موسیقی را چنان مهآلود و دلگیر میکند که انگار شنونده در کوچهای خیس از خاطرات قدم میزند. ضربآهنگ کند و ریتم آزاد در خدمت مفهوم قطعه است؛ هیچ چیز عجلهای ندارد، همانطور که هیچ اندوهی با شتاب نمیگذرد.
❤️ حسرت عاشقانه؛ روایت یک جدایی بیپایان
اکبر گلپایگانی دریغا فقط دربارهی رفتن کسی نیست؛ بلکه دربارهی نماندن احساساتیست که زمانی روشنترین نقطهی زندگی بودند. گلپا این جدایی را با وقار و آرامش روایت میکند، بدون گلایه یا فریاد. عشق در این قطعه چیزی نیست که تمام شده باشد، بلکه چیزیست که هنوز مانده، هنوز میسوزد و هنوز شنیده میشود؛ درست همانطور که صدای گلپا در این قطعه خاموش نمیشود، حتی وقتی آهنگ به پایان میرسد.
🌫️ فضای صوتی قطعه؛ غبار خاطره روی شیشهی دل
فضاسازی صوتی در اکبر گلپایگانی دریغا با هوشمندی تمام انجام شده. همه چیز در خدمت حس نوستالژی و غم است. فضای هارمونیک بین خواننده و سازها، شنونده را در دل فضایی غبارآلود میبرد؛ جایی میان خواب و بیداری، گذشته و حال. گویی قطعه در یک اتاق تاریک با نور زرد کمرنگی در گوشهای اجرا میشود و فقط کسانی که تجربهی جدایی و دلتنگی را چشیدهاند، میتوانند آن را با گوشت و پوست درک کنند.

🎧 گلپا؛ صدایی که سالهاست بر دلها حکومت میکند
اکبر گلپایگانی در این اثر نیز نشان میدهد چرا از او بهعنوان یکی از بزرگترین صدایهای سنتی ایران یاد میشود. صدای او همچنان استوار، کنترلشده و پر از عمق است. حتی اگر نتها پایین یا بالا بروند، احساس ثابت میماند؛ همان صداقت همیشگی، همان دلی که برای مردم میخواند، نه برای دیده شدن یا شنیده شدن.
🏛️ اکبر گلپایگانی دریغا؛ گنجینهای برای علاقهمندان به موسیقی اصیل
این اثر یکی از گوهرهای ماندگار موسیقی سنتی است که ارزش شنیدهشدن در هر زمانی را دارد. «دریغا شم» نه تنها برای کسانی که عاشقاند، بلکه برای همهی آنهایی که روزی طعم فقدان، دلتنگی و غصهی زمان را چشیدهاند، اثری عمیق و تسکینبخش است. قطعهای که گذر عمر را به ترانه تبدیل میکند و دل را وامیدارد لحظهای مکث کند و بگوید: «دریغا…»
+ صفحه اکبر گلپایگانی را دنبال کنید +
اکبر گلپایگانی موی سپید
ایرج بسطامی وطن من